مشاوره روانشناسی راحله هنری

بی نقص باش!

بی نقص باش!

بی نقص باش! گوشزد های کودکی

بچه که بودیم بهمون گفته می شد دونوع انسان در جهان وجود داره انسانهای خوب و بد.

و به ما گفته شده بود که اگر از شر بدی هامون خلاص نشیم به جهنم می ریم.

 وعذاب می کشیم و برای رفتن به بهشت باید خوب مطلق باشیم.

 بدون هیچ بدی ای….

 یادتونه بعضی شبها تو کودکی مون با خودمون فکر می کردیم که چطور بااین احساس که من بدم کنار بیاییم؟

 ما همیشه فکر می کردیم بدیم و نمی دونستیم که چه کنیم که از بد بودن مون فاصله بگیریم و حتی به خواهر و برادرمون هم کمک کنیم اونها هم از بدی هاشون خلاص بشند ،

چرا که گاها رفتارهایی از ما سر می زد که مورد پذیرش والدین مون نبود.

و از نگاه اونها بد بود بنابراین گاها ما از سمت اونا به دلیل رفتار بد طرد می شدیم و حس بد بودن و بی ارزشی بودن می کردیم!!

بی نقص باش!

 

سعی در خوب بودن

یادتونه که چقدر سعی می کردیم خوبی هامون رو نشون بدیم و بدی هامون رو پنهان می کردیم ،

و در نهایت برای پذیرفته شدن بهترین راه این بود که بدی هامون رو پنهان کنیم و خوبی هامون رو نشون بدیم تا پذیرفته و در نهایت دوست داشته بشیم.

آرزوی بهترین بودن و بی نقص بودن از همون موقع در ما شکل گرفت.

و برای این موضوع شروع کردیم به نبودن، چون به ما گفته شده بود….

 بد نباش ، عصباتی نباش، خودخواه نباش ، بد جنس نباش

 و چون گاهی تبدیل به این صفات می شدیم باور می کردیم که بد هستیم و برای این که بد نباشیم و برای خلاص شدن از این بدی ها اونها رو به جاهای دور دست درون مون فرستادیم.

و هر چه بزرگتر می شدیم اونها رو به عمق بیشتر می روندیم….

 و کم کم سایه رو در خودمون ایجاد کردیم،

وقتی به نوجوانی رسیدیم بخش های زیادی از ما خاموش شدند و با خاموش شدن اونها نقاط مقابل شون هم کم سو شدند ،

ما احساس زیبا بودن نداشتیم چون زمان زیادی رو صرف پنهان کردن زشتی هامون می کردیم. نمی تونستیم کاملا آرام باشیم

چون خشم درون مون رو پنهان می کردیم.

 

اما در بزرگسالی

کم کم بزرگتر شدیم و نمی تونستیم بخشنده باشیم چون طمع درون مون رو پنهان می کردیم ،

و احساس می کردیم قدرت درونی مون از دست می ره چون انرژی زیادی رو صرف پنهان کردن بدی هامون می کردیم.

 کم کم دچار اضطراب و افسردگی شدیم ، چون انرژی روانی لازم رو نداشتیم افسرده شدیم و چون آرامش لازم رو نداشتیم ،

رضایت درونی  هم نداشتیم و کم کم متوجه شدیم که نقص هامون رو هر چه تلاش می کنیم نمی تونیم پنهان کنیم.

به این‌ نتیجه رسیدیم که ما نمی تونیم بدون نقص باشیم…

 و چون نتونستیم کم کم از خودمون نا امید شدیم و باور کردیم که ما بد و پر از نقص هستیم.

و برای پنهان کردن اون از دیگران تصمیم گرفتیم نقش بازی کنیم و برای همیشه از خودمون فرار کردیم تا این طوری بتونیم از رنج هامون هم فرار کنیم !!!

و برای بی نقص بودن راهی نبود جز وانمود کردن به بی نقص بودن و شروع کردیم به دروغ گفتن به دیگران و خودمون با بی نقص نشدیم.

ما دروغگو و دو رو شدیم ما ياد گرفتیم برای خودمون و دیگران نقش بازی کنیم و دروغ بگیم حتی به خودمون!!

 

راحله هنری

بی نقص باش!

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

طرحواره های روانی یونگ